محل تبلیغات شما



می خواهم دیگر در گذشته ها زندگی نکنم سگ آدمها گذشته ام به این بی بوته ها شرف دارد. بی بوته های دهری مذهب با چشمهایشان تنها چیزی که دنبال می کنند اسافل اعضای بدن است

همکار شمالی ام که خودش را رییس تامه می داند با چشمهای ریزش و سیبیل بلندش که همیشه در چایی و اب می رود و ادعای تمیزی و نجس و پاکی می کند اما از تنها چیزی که بویی نبرده است همان نجسی و پاکی است افکارش مثل نجاست توی دست شویی است باید سیفون بزند تا به پایین برود . 

پسر رییسم با چشمهای سبز رنگ او هم هیز دیگری است اگر او هیز است من تیزم چه می شود کرد

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شهید روح الله شکوری